*ای وطن* ای وطن* ای وطن*

متن مرتبط با «جالب» در سایت *ای وطن* ای وطن* ای وطن* نوشته شده است

(زنگ سلامت) فواید جالب اسپند برای مبتلایان سردرد

  • فواید جالب اسپند برای مبتلایان سردرد استشمام دود اسپند به طور چشمگیری میگرن را کاهش میدهد و باعث فروکش کردن درد می‌شود. همچنین برای رفع سرماخوردگی و کاهش التهاب سینوس‌ها نیز مفید است. Zendegisalam (0 لایک) , ...ادامه مطلب

  • از حوادث جالب و نادر ایران قبل از انقلاب ! بریده جراید

  • از حوادث جالب و نادر ایران قبل از انقلاب ! بریده جراید , ...ادامه مطلب

  • عکسی جالب از جراحی دندان یک اسب!

  • یک ایده جالب و خالقانه برای قشنگ و زیبا کردن پنکه های قدیمی

  • آیا میدانید....

  • آیا میدانید هنگامی که شخص گریه می‌کند اگر اولین اشکش از چشم راست باشد از خوشحالی است و اگر از چشم چپ باشد٬ از درد است آیا میدانید وزن 1 قاشق چایخوری از سیاه چاله ها 2 میلیارد تن است آیا میدانید هر تار موی انسان میتواند تا وزن 100 گرم رشد کند آیا میدانید چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگا پیکسل است آیا میدانید شیارهاى کف دست کمکی براى بهتر گرفتن اشیاء است آیا میدانید مردم فیلیپین به بیش از 1000 لهجه سخن میگویند آیا میدانید فاصله بین مچ دست تا آرنج برابر با طول کف پا است آیا میدانید اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید،کم کم رنگش سفید می‌شود آیا میدانید مرد در قیاس با زن مى‌تواند حروف ریزترى را بخوانند.ولی شنوایى زن بهتر از مرد است آیا میدانید نخستین رمانى که توسط ماشین تایپ نوشته شد، تام سایر بود آیا میدانید شکلات بر عصب و قلب سگ تاثیر بد دارد،با کمی شکلات میتوان یک سگ را کشت ,آیا میدانید,آیا میدانید های جالب,آیا میدانید که ...ادامه مطلب

  • داستانک

  • یک نفر در زمستان وارد دهی شد و توی برف دنبال منزلی می گشت ولی غریب بود و مردم هم غریبه توی خانه‌هاشان راه نمیدادند . همین‌جور که توی کوچه‌‌های روستا می گشت دید مردم به یک خانه زیاد رفت و آمد می کنند . از کسی پرسید ، اینجا چه خبره ؟ گفت زنی درد زایمان دارد و سه روزه پیچ و تاب میخوره و تقلا میکنه ولی نمیزاد . ما دنبال دعا نویس می گردیم از بخت بد دعانویس هم گیر نمیاریم . مرد تا این حرف را شنید گفت : بابا دعانویس را خدا براتون رسونده ، من بلدم، هزار جور دعا میدونم . فورا مرد مسافر را با عزت فراوان وارد کردند و خرش را به طویله بردند ، خودش را هم زیر کرسی نشاندند ، بعد قلم و کاغذ آوردند تا دعا بنویسد . مرد روی کاغد چیزهایی نوشت و به آنها گفت : این کاغذ را در آب بشورید و آب آنرا بدهید زائو بخورد . از قضا تا آب دعا را به زائو دادند زائید و بچه صحیح و سالم به دنیا آمد . از طرفی کلی پول و غذا به او دادند و بعد از چند روز که هوا خوب شد راهیش کردند . بعد از رفتنش یکی از دهاتی ها کاغذ دعا را که کناری گذاشته بودند برداشت و خواند دید نوشته : خودم بجا ، خرم بجا ، میخوای بزا ، میخوای نزا&n,داستانک,داستانک های زیبا,داستانک های جالب ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها