(سوغات حاجی!)
کاروانت رسید ای حاجی!
سفر عمره گشت طی حاجی!
آمدی در فرودگاه و رسید
چمدانهای تو ز پی حاجی!
وزن بار تو را زدم تخمین
روی همرفته شصت «ری»حاجی!1
جای سوغات، بوسه دادی و توش
آنفلانزای نو عA (اِی)حاجی!2
رندی آمد به موقع بوسه-
بر رخ تو گذاشت نی حاجی!
بیر مَشَد مؤهروده قبولدو بیزه
آرادا قالمایا گیلئی حاجی!3
دل تو گفت توبه کن آنجا
گوش کردی به حرف وی حاجی؟!
«پلیر» ها ز مکه آوردی
و زدی دگمه ی «پِلِی» حاجی!
شب که رفتند جملۀ فامیل
دم گرفتی دلی- دلی حاجی!
کردی اطعامِ هشتصد نفری
سور تو برقرار هی حاجی!
مُشبَعان آمدند و هی خوردند
جایع از جوع مُرد ای حاجی!
نهمین عمره ات قبول، بگو
دهمین عمره هست کی حاجی؟!
-گرچه اول رسید «...مان پور»ش-
گفت این شعر را « سُلِی..» حاجی!!
بوالفضول_الشعرا
1: ری:از واحدهای توزین قدیمی-معادل چهار من تبریز
2: «آنفلانزا» میکروب ضعیف شده ی «آنفلو آنزا» می باشد!
3: ترجمه:یک مُهر مشهد هم بدهی، قبول است تا گلایهای در میان نباشد!
شعر_طنز
مجموعهواژه_در_دست_تعمیر
انتشارات_سروش
bolfozool
(0 لایک) *ای وطن* ای وطن* ای وطن*...
ما را در سایت *ای وطن* ای وطن* ای وطن* دنبال می کنید
برچسب : سوغات,حاجی, نویسنده : 5eshghemanlolemane بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 14:45